بازنده ای که در غروب یک زمستان گرم چشم هایش را بست و خواب دید و نمرد
۱۳۸۹/۷/۹
از لب یار بوسه ای ما را کافی است
چشاتونو ببندید دارم آسمونو بوس می کنم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر