بازنده ای که در غروب یک زمستان گرم چشم هایش را بست و خواب دید و نمرد
۱۳۹۰/۶/۸
شمال از شمال لیلی
نوشتن هم حوصله می خواهد
باد شمال می خواهد از شمال غربی
و مجنون می خواهد از نوع مجنون لیلی
۱۳۹۰/۳/۲۷
شاید که باید
دوباره منتظرم که مرا برداری
دوباره برداری و آتش بزنی
شاید هم پکی بزنی
دوباره روی زیر سیگاری بگذاری
گاهی اوقات خودکشی کردن
بهتر از مردن در دستان توست
۱۳۹۰/۳/۱۶
لولا
بی تو نه فاتحم نه قلعه ای فتح شده "فقط" لولای دروازه ای عظیمم که منتظر مرهم دستان توست
۱۳۹۰/۳/۱۳
مرگ مغزی
اعتقادات باعث مرگ هوش و ذکاوت می شود. "
رابرت آنتون ویلسون
"
سایه دره ها
و آنان که بر سایه های "هیچ" تکیه زدند، در دره های"هر" افتادند
دیدنی ها
تو را آن گونه که هستی نمی بینم، آن گونه که می خواهم می بینم
ساقی گوید
من بنده ی آن دمم که ساقی گوید: جیگیلی جیگیلی چشماتو وا کن
اصل درد کش ها
بندرت آنچه می بینم می کشم بیشتر آنچه حس می کنم می کشم
۱۳۹۰/۳/۹
بهشت یعنی با تو یکی شدن
در همه چیز زیبایی هست باری همه گان چشم دیدنش را ندارند
"کنفوسیوس"
قضیه ی دو سر باخت
در این نبرد تن و من باز به تو می بازم
۱۳۹۰/۲/۱۳
حجم فریاد
گلم عزیزم فدات بشم درد فریاد زدن درد کمی نیست فک کن سر چیز نشستی نمی تونی چیز کنی اون وقت دادم نزنی دیگه ستمه
۱۳۹۰/۱/۲
لذت مرد بودن
مردهای ایرانی رو می شه با آیکون کمربند و اسمایلی غیرتمند واسه جهانیان نقاشی کرد
۱۳۹۰/۱/۱
بیداری یک رویا
گاهی رویابین بودن واقع بین تر از بیدار بودن هست
۱۳۸۹/۱۲/۲۷
جاوید خودم
در نظر دارم تا قیامت زنده بمونم تا اینجاش که خوب بوده راضی ام از خودم
اصل 33
هیچ وقت برای عقایدم نمی میرم شاید اشتباه باشن
وجدان نوعی از "عذاب های آسمانی" است
دیشب به توصیه ی یکی از دوستام داشتم خونه تکونی فیس بوکی می کردم همه رو یکی یکی داشتم، پاک می کردم کلی حال می داد بهم؛ تا اینکه به یکی رسیدم تنها یه دونه دوست داشت اونم "من" بودم، منم بی خیال پاکش کردم. "الان عذاب وجدان دارم"
خیری در کار نیست
هر کی باید بره می مونه هر کی باید بمونه می ره ... اینم از خیرشون
عاقل کیه؟ دیوونه کیه؟
- ماشاالله مصاحب هر کی بشی از افلاطون واردتره!
+ افلاطون کی هس؟
- یه فیلسوف
+ مشکلم دو تا شد ... بزار به سومی نرسه که فلسفه دیگه کیه؟
۱۳۸۹/۱۲/۲۳
ایستگاه یکی مانده به آخر پیاده میشوم، پیاده میروم
ما بلوطا و سنگا و ستاره ها ...همه مسافر یه قطاریم که معلوم نیس کجا می برمون...هر جور فکر کنی همونجا می رسی! تا حالا سوار قطار شدی؟
۱۳۸۹/۱۲/۱۳
دوست داشتن وزنی
هر واژه ای وزنی با خود می کشد، "دوست داشتن هایمان" را با تامل بکشیم
۱۳۸۹/۱۲/۱۰
حتی تا همیشه
همیشه باشد در راه آدمی سنگ حتی اگر سنگ ها نباشند سنگ
۱۳۸۹/۱۲/۹
مسئله این است
بودن و نبودنی که همش مسئله اس
۱۳۸۹/۱۲/۷
بوسه ی عشق
بوسه نقطه ای گلگلونی است بر روی "من"ِ معشوق
۱۳۸۹/۱۲/۵
دوست
محبت دوست مانند روشنایی فانوس دریایی است در طوفانی ترین شب سال
۱۳۸۹/۱۱/۲۹
این خودش تیتره
گویا حقیقت قدم زدن در کنار دریاچه ی "چرا"هاست
و خوابيدن در اتاق "جواب"ها!
آدم فضایی ها
من یه آدم خیال بافم جون شوما، من تو مریخ زندگی می کنم
مجمع دیوانگان
در مجمع دیوانگان بودم دوش | دیدم دو هزار مجنون گویای خموش
هر یک با زبان لال با من می گفت | کو سوسن و لاله و سمبل سبز پوش
۱۳۸۹/۱۱/۲۸
اسکیزوفرنیک
گل سرخ قرمز است
بنفشه ها آبی
من مبتلا به اسکيزوفرني
This Is My Right
گر لِفت دادم همه رایتَم
۱۳۸۹/۱۱/۲۷
سفیه العقلا
ابلهان خود را دانا می پندارند و دانایان خود را ابله
بودن
تا تو باشی امید هست زندگی هست من هم هستم
کی گفته؟ چی گفته؟
- کی گفته هر کی فقط یه بار به دنیا می آد؟
+ دکتر شریعتی
۱۳۸۹/۱۱/۲۲
واقعیت
ما ماهی های ازون برون محکوم به ماهی تابه ی واقعیتیم
حسین پناهی- چیزی شبیه زندگی
کوچیکیِ ما
کوچیک: تعداد ماست که با چشامون می بینیم و با مغزمون فک می کنیم
۱۳۸۹/۱۱/۲۱
داستان یه خط
خط یه نقطه اس که رفته قدم بزنه
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)