بازنده ای که در غروب یک زمستان گرم چشم هایش را بست و خواب دید و نمرد
۱۳۹۰/۳/۹
بهشت یعنی با تو یکی شدن
در همه چیز زیبایی هست باری همه گان چشم دیدنش را ندارند
"کنفوسیوس"
قضیه ی دو سر باخت
در این نبرد تن و من باز به تو می بازم
۱۳۹۰/۲/۱۳
حجم فریاد
گلم عزیزم فدات بشم درد فریاد زدن درد کمی نیست فک کن سر چیز نشستی نمی تونی چیز کنی اون وقت دادم نزنی دیگه ستمه
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)