بازنده ای که در غروب یک زمستان گرم چشم هایش را بست و خواب دید و نمرد
۱۳۹۰/۳/۲۷
شاید که باید
دوباره منتظرم که مرا برداری
دوباره برداری و آتش بزنی
شاید هم پکی بزنی
دوباره روی زیر سیگاری بگذاری
گاهی اوقات خودکشی کردن
بهتر از مردن در دستان توست
۱۳۹۰/۳/۱۶
لولا
بی تو نه فاتحم نه قلعه ای فتح شده "فقط" لولای دروازه ای عظیمم که منتظر مرهم دستان توست
۱۳۹۰/۳/۱۳
مرگ مغزی
اعتقادات باعث مرگ هوش و ذکاوت می شود. "
رابرت آنتون ویلسون
"
سایه دره ها
و آنان که بر سایه های "هیچ" تکیه زدند، در دره های"هر" افتادند
دیدنی ها
تو را آن گونه که هستی نمی بینم، آن گونه که می خواهم می بینم
ساقی گوید
من بنده ی آن دمم که ساقی گوید: جیگیلی جیگیلی چشماتو وا کن
اصل درد کش ها
بندرت آنچه می بینم می کشم بیشتر آنچه حس می کنم می کشم
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)